۱۳۸۷ مهر ۱۰, چهارشنبه

چطور آتئیست شدم

در ابتدا من هم مثل هموطنانم چون از پدر و مادر مسلمان زاده شده‌ام مسلمان محسوب می‌شدم و مثل بقیه مردم عادی یك مسلمان معمولی بودم. هر چند به قول آخوندها زیاد باتقوا نبودم و اسلام بیشتر برای من شبیه به یك برچسب و یك دین تشریفاتی بود. خب من هم زیاد با این دین مشكلی نداشتم و آخوندها سر راه من سبز نشده بودند. آن روزها یكی از این سازمان‌های رژیم آخوندی برای وارد كردن آقازاده‌های زیر لیسانس به سازمانشان، آزمون استخدامی راه انداخته بود و من ساده لوح هم جزو سیاهی لشكر این فرمالیته شده بودم. خلاصه این آزمون طبق معمول سوالات معارف هم داشت. من هم كه كتابهای بدرد نخور دبیرستان را دور انداخته بودم كه مطمئنا معارف مزخرف‌ترین كتاب بین آنها بود. من وقتی این كتاب معارف رو میخوندم به خودم می‌گفتم این نیاز به پرستش دیگه چیه؟ پس چرا من نیاز به پاچه خواری خداوند جبار رو در خودم حس نمی‌كنم؟ اگه بقیه نیاز به پرستش دارن پس حتما من مریضی روانی دارم!

اینطور شد كه چون منابع آفلاین برای مطالعه دین مبین اسلام نداشتم، مجبور شدم دست به دامن اینترنت بشم. هیچی، جستجو رو شروع كردیم و زدیم پیامبر، نتیجه جستجو چی شد؟ پیامبر دوازده تا زن دائم داشت! من كه خیر سرم مسلمان بودم مو به تنم سیخ شد! با خودم گفتم این دیگه چه مرتیكه حش*** دیگه!! هیچی ما هم طبق سنت الهی شتر دیدی ندیدی، پیش خودمون گفتیم پیامبره دیگه! حتما خداوند میوه‌های الهی براشون میاره تا از پس این جماعت نسوان بر بیاد!! هیچی زدیم مكی و مدنی، نتیجه جستجو چی شد؟ موش مرده بازی پیامبر توی مكه قبل از اینكه ارتش جمع كنه و قلدر شدنش وقتی كه رفت مدینه و یه لشكر راهزن دور خودش جمع كرد! با خودم گفتم زكی! خیال كردید من درازگوشم؟ الان میرم كتاب آسمونیمونو میخونم و مطمئن می‌شم شما دروغ گفتین. خواندن تازینامه همانا و متعجب ماندن من همانا! طرف درست می‌گفت. وقتی محمد توی مكه بوده حرفهای مهربانانه و گل منگلی میزده و وقتیكه صاحب ارتش شده، همش گفته: بكشید آنها را .... بكشید آنها را

از اون موقع به بعد بیشتر حواسمو جمع كردم و با فیلترشكن و باقی قضایا در مورد این دین مخوف شروع به تحقیق كردم. اشغال ایران توسط اعراب، جنایات طالبان، جنایات رژیم آخوندی، جنایات صدام، جنایات تروریستهای لبنانی، خون و انفجار و سرهای بریده شده و ...

یك بار هم تازی نامه رو از اول تا آخر به فارسی خواندم و زن ستیزی، ترور، برده‌داری و تناقضات علمی را با چشمان خودم دیدم و فهمیدم كه چرا آخوندها زیاد مردم را به مطالعه‌ی كامل این كتاب به زبان فارسی دعوت نمی‌كنند.

اینكه من اینها را در اینجا می‌نویسم به خاطر تبلیغ آتئیسم نیست چرا كه من اعتقاد دارم كودكی كه روزهای اول زندگی خود را می‌گذراند آتئیست است و ما آنها را با زور یا با حقه بازی، باخدا می‌كنیم. آتئیسم مسلك خاصی نیست بلكه خلاصی از مسلكهای شیطانی است. آتئیست مثل كسی است كه اعتیاد را ترك كرده!


آرماگدون و مهدویت

اگر به رفتار بعضی از صاحبان قدرت كه امروز مسند حكومت را در كشورهای جهان بدست گرفته‌اند دقت كنید ردپای اعتقادات مذهبی را حتی در به ظاهر سكولارترین حكومتها می‌بینید.

اگر دقت كنیم یهودیان تندرو و مسیحیان تندرو سخت به آرماگدون معتقدند و شیعه‌های تندروی جمهوری اسلامی هم مساله مهدویت را علم كرده‌اند. اگر نگاهی به رفتار خداباوران بیندازیم درمی‌یابیم كه اینها در حال ظلم كردن به قشر معمولی و غیرتندرو هستند.

هر انسان آزاد اندیشی كه این رفتار خداباوران را ببیند مسلما آنها را قدرت طلب و زیاده طلب و ظالم خطاب می‌كند. در نتیجه خداباوران بیكار نمی‌مانند و برای خود دسته‌ای از گروههای تفنگ به دست و فدایی به صف می‌كنند تا اگر مردم عادی بخواهند به صاحت مقدس دینشان توهین كرده و در نتیجه قدرت و ثروت آنها را مورد تهدید واقع كنند از دم تیغ مقدس گذرانده شوند!

در نتیجه هر وقت كسی بخواهد منبع درآمد آقایان كه همان دین باشد را تهدید كند، از طرف مسیحی‌ها برچسب ضدمسیح و از طرف مسلمانان لقب دجال را می‌گیرد و به شدت توسط فدائیان خداباوران مورد حمله قرار گرفته و نابود می‌شود. بنابراین مخترعان دین می‌دانستند كه روزی با مخالفتهای عمومی مردم روبرو خواهند شد، لذا مساله مهدویت و آرماگدون را اختراع كرده‌اند تا هرگونه مخالفت با دین فروشی را در نطفه خفه كنند.

اما آن روز خواهد آمد و آن روز، روز رستاخیز خواهد بود، نه برای بشریت بلكه برای دین فروشان!!

آخوند و كچل

یه روز از یه كچله می‌پرسن دوست داشتی تو هم مثل بقیه مو داشتی؟ میگه: نه. میگن: دوست داشتی همه با هم كچل بودیم؟ میگه: بازم نه! میگن پس چی؟ میگه: دوست داشتم همه كچل بودن و فقط من مو داشتم!!

حكایت مردم ایران و آخوندها هم حكایت این كچله‌ست. ماهواره فقط مال آخوندهاست چون اونها متمدنند و ما وحشی هستیم. خواهرهای لبنانی باید زیبایی خودشونو نشون بدن ولی خواهرهای ایرانی باید برن بازداشتگاه و تو سری بخورن! اینترنت بدون فیلتر باید خدمت برادران متدین ریشو باشه و اینترنت ما باید فیلترنت باشه، كه مثلا میخوایم بنویسیم سوپرچارجر كه یهو فیلترش میكنه. بعد چند ثانیه پیش خودمون فكر میكنیم كه مگه من چی گفتم؟ دوزاریمون میوفته كه قضیه این بوده كه به خاطر كلمه مستهجن و شیطانی سوپر!!! ما فیلتر شده‌ایم به حماقت و بی جنبگی این بچه آخوندهای بی‌شعور میخندیم.

همه این اتفاقات احمقانه فقط به خاطر یك مساله رخ می‌دهد. آخوندها میخواهند از هر چیزی بعنوان ابزار استفاده كنند.

دختر ایرانی نباید زیبایی خودشو نشون بده تا بترشه وقتی كه ترشید بدهندنش به یه بسیجی یبس! ماهواره باید حرام باشه تا مردم ایران نتونن با مردم دنیا ارتباط داشته باشند، ولی آقایون با كانالهای اسلامی به تبلیغ دین مبین اسلام بپردازند و دنیا خیال كنه كه این مزخرفات اسلامی، شعار مردم ایرانه، نه شعار رژیم آخوندی. اینترنت باید فیلتر باشه تا امثال من خفه شیم ولی یه عده بسیجی دیوانه، استفراغات ذهنی خودشونو آزادانه توی اینترنت پخش كنند و تبلیغ شیعه‌گری و مهدویت و حماسه تروریسم در بلاد كفر را انجام دهند!

چرا من انسان خوبی باشم؟

برای پاسخ دادن به این سوال باید اول خوبی و بدی را تعریف كرد. آیا از نماز شب خواندن سودی به كسی می‌رسد؟ آیا قطع كردن دست دزد كار درستی است؟ آیا قمه‌زنی در مراسم عاشورا كار زیبایی است؟

به نظر من كار نیك كاریست كه نتیجه كلی این كار، برای فرد و جامعه اطرافش مثبت باشد. بعنوان نمونه اگر شما فرد محتاجی را حمایت كنید و به او اجازه زندگی آبرومند بدهید در ابتدا احساس خوبی به شما دست می‌دهد از طرفی شما جلوی بزهكار شدن این فرد را گرفته‌اید. یعنی با یك تیر دو نشان زده‌اید!

ولی از نظر من كار بد كاریست كه تاثیر مخربی روی فرد و جامعه‌ی اطرافش می‌گذارد. بطور مثال دروغگویی باعث می‌شود كه فرد دروغگو دروغهای دیگری را سرهم كند تا طرف مقابل به واقعیت پی نبرد و این كار بسیار او را آزرده می‌كند (مثل ریاست جمهور مردمی!!) از طرف دیگر فرد مقابل كه گمراه شده است دیگر فرد دروغگو را به رسمیت نخواهد شناخت و دروغگو اعتبار اجتماعی خویش را از دست می‌دهد.

در نتیجه هر كسی كه كار خوبی انجام می‌دهد، كردار نیك او مانند موجی در جامعه پخش می‌شود و این باعث شكوفایی جامعه می‌گردد و هركسی كه كار بد و زشت انجام دهد اعمال او مانند موجی منفی در جامعه منتشر شده و جامعه را غیرقابل تحمل و عقب مانده می‌كند.نهایتا این تقابل بین خیر و شر است كه تعیین كننده پیشرفت جامعه بشری یا عقب ماندگی آن می‌باشد.

بنابراین اگر من كار خوبی را انجام می‌دهم به خاطر این است كه این كار واقعا مفید است و می‌دانم كه اگر سعی در گسترش خوبی داشته باشیم از دیگران هم خوبی خواهیم دید و اگر بدی را گسترش دهیم روزی فرد دیگری به ما بدی خواهد كرد.

اما اگر از یك انسان خداپرست سوال كنید كه چرا شما صبح تا شب با تسبیح صلوات میفرستید؟ پاسخ می دهد: چون كار خوبیست و صواب دارد و من به بهشت خواهم رفت!

از طرف دیگر این دوستان اعتقاد دارند كه روزه نگرفتن كار بدیست و اگر من روزه نگیرم به جهنم خواهم رفت. یعنی من باید كلیه و معده خودم را نابود كنم تا به بهشت بروم؟!

بنابراین خداباوران ادعا می‌كنند كه همه كارهایی كه در دینشان دستور داده شده بهترین كار و خوبترین كارهاست. در صورتی كه در بعضی از موارد كارهای بی‌فایده و در بعضی موردها هم كاری ناپسند در چشم یك انسان بی طرف انجام می‌دهند!

نكته دیگر این است كه این افراد دارای روحیه قانون گریزی می‌شوند. به این ترتیب كه اگر كسی را ناظر بر اعمال خویش نبینند و برای كار ناپسندی مجوز داشته باشند، حتما آن كار را انجام می‌دهند. بعنوان مثال راننده متدینی كه خودروی خود را بیمه ابوالفضل كرده است وقتی كه چشم پلیس را دور می‌بیند با سرعت غیرمجاز رانندگی می‌كند و حماقت او باعث لطمات جبران ناپذیری به خود و جامعه‌اش می‌شود.

بنابراین نتیجه میگیریم كه من آتئیست برای كار خوبم دلیل منطقی دارم ولی خداباوران فقط به خاطر پاداش گرفتن و رفتن به بهشت پر از حوری و یا ترسیدن از كوره آدمسوزی جهنم كار نیك می‌كنند.