۱۳۸۷ مهر ۲۳, سه‌شنبه

اشغال ایران توسط تازیان

اگر از آخوندها و آخوندزاده‌ها بپرسید كه چطور مردم ایران مسلمان شدند، با لبخندی شیطانی می‌گویند: چون آوازه اسلام محمدی به گوش ایرانیان رسیده بود و به خاطر علاقه شدید مردم ایران نسبت به پیامبر صلح! مردم ایران دست از طاغوتیگری برداشتند و به دامان پاك (خون آلود) اسلام پناه آوردند.

یادم می‌آید زمانی كه در دبستان بودم معلم‌های اسلامی تلاش داشتند تا محمد تازی را مهربان و نورانی جلوه دهند و پادشاهان و مردم ایران را بی‌فرهنگ و بی‌تمدن جلوه دهند. من هیچ وقت نمی‌خواستم دروغهای شاخداری را كه در كتاب‌های مسلمین می‌نویسند را باور كنم و همیشه در مقابل آن مقاومت می‌كردم چرا كه حتی یك كودك هم می‌فهمد كه كتاب تاریخ تالیف شده زیر نظر جمهوری اسلامی، پر است از جملات جانبدارانه و تازی پرستانه. بنابراین همیشه تاریخ ایران در زمان محمد تازی برای من در هاله‌ای از ابهام بود.

اما زمانی كه آتئیست شدم و تفكرات متعصبانه را كنار گذاشتم، در این مورد تحقیق كردم و نهایتا كتاب دو قرن سكوت نوشته‌ی دكتر عبدالحسین زرین‌كوب را بعنوان قابل اعتمادترین منبع به زبان فارسی یافتم. چرا كه دكتر زرین‌كوب این كتاب را صرفا از نظر یك محقق نوشته و اجازه نداده تا تعصبات ملی یا مذهبی، محتوای كتابش را تحت تاثیر قرار دهد.

اما نظر كلی من در مورد حمله تازیان به ایران این است كه تازیانی كه توانسته بودند بوسیله اسلام عربستان را غارت كنند و ثروت و دارایی‌های دگراندیشان را به یغما ببرند و از طرفی توانسته بودند زنان زیادی را به بردگی جنسی بكشانند و مردان زیادی را بعنوان برده به اسارت بكشند، به فكر صدور اسلام به خارج از عربستان افتادند. چرا كه این راهزنان ملخ خوار، این بار ثروت و دارایی‌های كشورهای همجوار را نشانه رفته بودند. از طرفی دین‌فروشان زرتشتی روزگار مردم را سیاه كرده‌ بودند و پادشاهان ایران توانسته بودند با فاشیسم دینی، قدرتی شیطانی برای خود دست و پا كنند. بنابراین نارضایتی عمومی در برابر حكومتگران و موبدان بوجود آمده بود. در نتیجه محمد تازی از این موقعیت استفاده كرد تا از فساد حكومت و نارضایتی مردم سوء استفاده كند و دین فاشیستی خود را به این مردم فلك زده غالب كند. مردم بیچاره هم نمی‌دانستند كه عامل بیچارگی آنها در خرافه‌پرستی است. حالا چه اسلام باشد چه زرتشت باشد.

در نتیجه تازیان كه شرایط را مناسب می‌دیدند، شروع به لشكركشی كردند و به ایران اعلام جنگ كردند. جنگی سخت میان تازیان و سپاه ایران در گرفت كه حتی در مواردی تازیان را به فكر پشیمان شدن از این جنگ كشاند. اما نهایتا سپاه ایران شكست خورد و تازیان توانستند ایران را اشغال كنند. از جمله دلایل شكست ایران فساد حكومتی، خیانت عده‌ای وطن فروش، حقه‌های جنگی تازیان بود كه قبل از این با جنگهای داخلی ورزیده شده بودند، شهوت تازیان برای رسیدن به ثروت بادآورده و تجاوز به زنان ایرانی و نهایتا تصمیم عده‌ای دین‌فروش برای تغییر آیین زرتشتی به دین اسلام و كنار آمدن با روش تازیان نیز دلایل دیگری برای شكست ایران بود.

اما زمانی كه تازیان ایران را اشغال كردند، مردان مبارز را كشتند و اسیر كردند. زنان را گرفتند و به آنان تجاوز كردند و آنها را به بازارهای مدینه بردند تا بعنوان برده جنسی بفروشند. به مردم اعلام شد كه یا اسلام را قبول می‌كنید یا كشته می‌شوید. اگر میخواهید به آیین خود بمانید باید جزیه بدهید. در نتیجه فقرا از ترس جانشان دین تازیان را پذیرفتند از طرفی كسانی هم كه جزیه می‌دادند از نظر مالی ضعیف می‌شدند و در نهایت مسلمان می‌شدند. اما این باعث نشد كه تازیان از آنان خراجهای كمرشكن نگیرند. بنابراین تازیان خود را مولی خوانده و مردم تسلیم شده (مسلمان) را موالی یا زیردستان خواندند. بنابراین ایرانیان سالیان درازی را زیر سایه ی زور و شمشیر و توهین گذراندند.

اما در این میان شورشهای زیادی در مناطق مختلف ایران رخ داد كه توسط تازیان سركوب شد و تازیان توانستند آیین ننگین خود را برای ایرانیان به ارمغان بیاورند و ثروت و زنان و شجاعت و وطن‌پرستی ایرانیان را به یغما ببرند. در نتیجه ایرانی تبدیل شد به یك برده سر به زیر تازی پرست كه تخم تازی‌ها را سید می‌نامید و آنها را سرور خود می‌دانست. حال این آیین شوم هزار و چهارصد سال است كه مانند غده‌ی سرطانی، بدن رنجور ایران را آزرده كرده و خلاصی از آن كاری دشوار به نظر می‌رسد.

به نظر من امروز ما این توانایی را داریم كه مانند یك دكتر زبردست، این غده چركین را از كشور خود بیرون بیاندازیم و سلامت و شادابی را دوباره به كشور خود هدیه كنیم.