۱۳۸۷ مهر ۱۴, یکشنبه

تازی نامه

تازی نامه كتاب دینی مسلمین است كه آنها ادعا می‌كنند كه این كتاب معجزه‌‌ی پیامبرشان است و هیچ كس نمی‌تواند آن را تحریف كرده و یا كتابی مثل آن بیاورد!

در مورد معجزه بودن این كتاب همین بس كه چون اعراب خیلی دیر به فكر اختراع پیامبر افتاده بودند و خردگرایان آن زمان برای افشای یاوه‌سرایی‌های پیامبرنماها، از آنها معجزه می‌خواستند و چون پیامبر مسلمین چیزی در چنته نداشت برای فرافكنی و فرار از این انتقادها، تازی نامه را معجزه‌ی خود نامید و ادعا كرد كه هیچ انسانی توانایی نوشتن كتابی مشابه آن را ندارد! اما امروزه كتابی با عنوان فرقان الحق توسط طرفداران دیگر ادیان ابراهیمی تهیه و تنظیم شده. جدا از اینكه دین فروشان دیگر، سنگ خود را به سینه می‌زدند و برای بازار گرمی برای خرافه‌های خود این كار را كرده‌اند، مساله‌ای كه جلب نظر می‌كند انتشار یك كتاب مشابه تازی نامه است. به گونه‌ای كه انتشار این كتاب پدیده‌ای تاریخی و غیرقابل اغماض است و مسلمین توانایی فرار از این واقعیت را ندارند. مسلما آیه‌های زیادی در راستای پاسخگویی به گزافه‌گویی‌های محمد نوشته شده اما همه آن آیات توسط مسلمین نابود شده یا به هر طریق این واقعیت مسكوت مانده و تاریخ در این باره چیزی به یاد ندارد!

اما بحث مهمتری كه درباره‌ی تازی نامه خود‌نمایی می‌كند، بحث محتوای تازی نامه است.

مسلمین ادعا می‌كنند كه خدای آنها هر چیزی را كه برای یك زندگی سعادتمند نیاز دارند را در آن كتاب نوشته و نیازی به كتب دیگر ندارند! بدون اینكه حتی یك بار معنی این كتاب را از اول تا آخر خوانده باشند.

البته ما دو دسته مسلمان داریم. آنهایی كه واقعیت را نمی‌دانند و دیگر آنهایی كه خود را به خواب زده‌اند و در جنایتهای اعراب مسلمان با آنها همكاری می‌كنند. آخوندها و سران رژیم آخوندی جزء دسته‌ی خائنین و خود فروختگانند كه مردم ایران را به مشتی بیابانگرد فروخته‌اند.

با بررسی تازی نامه اطلاعات با ارزشی در مورد ماهیت این آیین ضدانسانی بدست می‌آوریم. بعنوان مثال با بررسی لحن صحبتهای محمد در آیات مكی و مدنی و مقایسه آنها به این نتیجه می‌رسیم كه ایشان زمانی كه در مكه عده‌ی كمی طرفدار داشته و از موضع ضعف وارد می‌شده، انسانی مهربان بوده و اسلام را دین صلح، دوستی و برابری و برادری معرفی می‌كرده (مثل شعارهای رژیم آخوندی در زمانی كه انقلابیون آسیب‌پذیر بودند و قدرت امروز خود را بدست نیاورده بودند) ولی به محض جمع‌آوری ارتش و قدرت برای چیره شدن بر دگر اندیشان، لحن خود را عوض می‌كند و مهربانی را به بی‌رحمی در راه خدا، صلح را به جنگ، دوستی را به دشمنی، برابری را به برتری بعضی نسبت به بعضی دیگر (برده‌ها و غیر مسلمانان) و برادری را به تقسیم بندی عرب و عجم تبدیل می‌كند.

او پس از بدست آوردن قدرت نظامی و غارتگری در منطقه‌ی بزرگی از جهان، این روش غارتگری و استعمار را برای هموطنان خود به ارث گذاشت و هنوز این آیین زدانسانی مثل بمبی عمل نكرده بشریت را تهدید می‌كند. (دلیل كاریكاتوری كه روی سر محمد یك بمب كشیده بود همین بود)

اگر ما بخواهیم از روی حكومتهای اسلامی، اسلام را قضاوت كنیم سفسطه‌گرایان می‌گویند كه این اسلام راستین نیست. اگر به تاریخ رجوع كنیم می‌گویند تاریخ تحریف شده است. اگر به احادیث (اباطیل) رجوع كنیم می‌گویند كه اینها جعلی هستند. پس در اینجا ما به محتوای تازی نامه كه شما از آن حفاظت می‌كنید تا تحریف نشود و میلیونها كپی از آن در سرتاسر دنیا پراكنده شده، رجوع می‌كنیم.

مسائل مورد انتقاد در تازی‌نامه در چند بخش قابل تقسیم‌بندی است:

تناقض‌های علمی – برده داری – زن ستیزی – ترور و دستور به جنایت

تناقض‌های علمی:

سوره كهف آیه 90

سوره انبیا آیه 32

سوره حج آیه 65

سوره الملك آیه 3

سوره جن آیه‌های 8 و 9

این جا لازم میدانم بگویم كه وجود جن، خود یك تناقض علمی است.

برده داری:

بقره آیه 178

بقره آیه 221

نساء آیه‌های 24 و 25

نحل آیه‌های 75 و 76

روم آیه 28

زن ستیزی

بقره 228

نساء 11 و 12

نساء 34

نساء 176

احزاب 59

با خواندن آیه 59 سوره احزاب می‌فهمیم كه دلیل استفاده از حجاب، توحش مردان عرب بوده. قصه‌ی این آیه به این ترتیب است كه در زمان صدر اسلام، مسلمین با تجاوز به كشورهای اطراف (از جمله ایران) و غارت آنجا، زنان آنان را به بردگی جنسی می‌گرفتند (قابل توجه كسانی كه به سید بودن خود افتخار می‌كنند!). در این میان، اعراب بیابانگرد كه این موهبت الهی را بدست آورده بودند حتی از تجاوز به بردگان جنسی در خیابان هم شرم نداشتند و در معابر عمومی به آن زن بیچاره به وحشیانه‌ترین شكل ممكن تجاوز می‌كردند و اصلا به ناله‌ها و ضجه‌های او توجه نمی‌كردند چه برسد به اینكه حتی از او بپرسند تو كیستی و آیا به این كار رضایت داری. اما از آنجایی كه توحش اعراب پایانی ندارد، این بنده‌های باتقوای خدا، اشتباها به بعضی از مومنات (خانم‌های عرب) تجاوز می‌كردند. اینجا پیامبرشان از ترس اینكه این تجاوزها ناموس خودش را هم به خطر بیاندازد دستور داد تا مومنات پوشیده باشند و فقط كنیزها بی حجاب باشند تا اینكه مسلمانان اشتباها زنان پیامبر و اصحابش را نگ**** !

بنابراین حجاب بعد از اینكه یك محدودیت برای زنان باشد، یك توهین به شرافت مردان هم می‌باشد. چرا كه كل مردان زمین از نگاه پیامبر اسلام، مثل همشهریهایش و صد البته خودش! وحشی و فاقد انسانیت می‌باشند.


دستور به ترور و جنایت

توجه داشته باشید كه مشتقات كلمه‌ی قتل به معنی كشتن می‌باشد نه پیكار كردن.

نساء 89

توبه 5

توبه 29

توبه 123

احزاب 61

مائده 33

مائده 38

نور 2

نور 4

انفال 12

البته آیات دیگری هم برای اثبات ضد انسانی بودن این دین وجود دارد كه من فقط تعدادی از آنها را ذكر كرده‌ام. فكر كنم با خواندن این آیه‌ها به این پی برده‌ باشید كه چه در سر آخوندها و احمقی نژاد می‌گذرد.

الله آخرین بت

از گذشته تا كنون جوامع و تمدن‌های زیادی روی كره‌ی خاكی قدم گذاشته‌اند و جوامع بشری به تدریج پیشرفت نموده و اشتباهات خویش را بر طرف نموده‌اند. همانطور كه می‌دانید اختلاف طبقاتی یكی از پدیده‌هایی است كه با اجتماعی شدن انسان بوجود آمد. بنابراین عده‌ای از انسانهای یك جامعه دارای قدرتی بیش از انسانهای معمولی می‌شدند. این افراد برای حفظ و گسترش قدرت خود، شروع به پیاده كردن سیاستهای مختلفی در جامعه می‌كردند. یكی از این سیاستها گسترش اعتقادات خرافی بوسیله‌ی ادیان و آیین‌های مذهبی است. ادیان مختلفی در جوامع مختلف شروع به پیدایش كردند. از جمله ماه پرستی، خورشید پرستی، آتش پرستی، حیوان پرستی، بت پرستی و ....

از زمانی كه دین فروشان تصمیم به اختراع كیش‌ها و مسلك‌های مختلف می‌گرفتند، عده‌ای در مقابل این یاوه‌سرایی‌ها مقاومت می‌كردند و شروع به انتقاد از این آیین‌های خرافی می‌كردند.

به خورشیدپرستان و ماه‌پرستان می‌گفتند خدای شما چرا نیمی از روز هست و نیمی از روز نیست؟

به حیوان‌پرستان می‌گفتند كه ما می‌توانیم خدای شما را بكشیم، این چگونه خدایی است كه نمی‌تواند از خودش دفاع كند؟

به بت پرستان هم می‌گفتند كه بتهای شما می‌شكنند و نمی‌توانند از شكسته شدن خود جلوگیری كنند. این چگونه خدایی است كه نمی‌تواند از خود دفاع كند؟

این انتقادها بازار دین فروشان آن دوره را كساد كرده بود تا اینكه یكی از كثیف ترین حقه‌های عالم، عملی شد. همه ما می‌دانیم كه ادیانی كه امروز طرفداران زیادی دارند مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت به نام ادیان ابراهیمی شناخته می‌شوند. طبق گفته‌های پیروان این ادیان، ابراهیم از نوادگان یك خانواده‌ی بت تراش بوده. بنابراین چه ابراهیم وجود خارجی داشته باشد و چه نداشته باشد، ما شاهد اختراع یك بت نامرئی به نام خدا هستیم.

فایده‌ی اختراع این بت نامرئی چه بود؟ این بت شكسته نمی‌شد. این بت كشته‌ نمی‌شد. چون این بت دیده نمی‌شد، انتقاد از آن غیرممكن به نظر می‌رسید و هر صفتی را كه دوست داشتید می‌توانستید به آن بت اعطا كنید.

بنابراین ادیان ابراهیمی خدایی نامرئی را اختراع كردند تا از انتقادات بی‌خدایان آن دوره جان سالم به در ببرند. این قضیه ادامه یافت تا سومین دین ابراهیمی اختراع شد و محمد نام خدای خود را الله گذاشت كه نام یكی از بتهای كعبه بود. او در دوران جوانیش شاهد این بود كه همشهریهایش چگونه از دین فروشی به ثروتهای عظیم و باد‌آورده رسیده بودند و با توجه به دو دین دیگری كه در آن منطقه رواج داشتند، تصمیم گرفت تا بتها را با بتی نامرئی به نام الله عوض كند و كسب و كار كعبه را رونق بخشد. مسلما او با دین فروشان دیگر اختلاف نظر داشته ولی دعوا سر چگونگی دین فروشی بوده! دشمنانش می‌گفتند به همان روش سنتی كار كنیم ولی محمد می‌گفت باید روشهای مدرن دین فروشی را پیاده كنیم!!

همانطور كه می‌بینید طرز عبادت كردن، قربانی كردن حیوانات و روزه گرفتن و .... همه از روزگاران جهل و خرافه‌پرستی به ادیان ابراهیمی به ارث رسیده.

اما امروزه با افزایش علم و آگاهی عمومی دوباره بازار دین فروشان كساد شده و سوالاتی از این دست آنها را آزار می‌دهد:

چرا وقتی من تازی نامه را آتش می‌زنم خدا مرا سنگ نمی‌كند؟

چرا معجزه اتفاق نمی‌افتد؟ چرا سلمان رشدی توسط ابابیل سنگسار نمی‌شود؟

چرا حرم امامان تازی در طول تاریخ بارها با خاك یكسان شده ولی خدای شما بیكار نشسته؟

چرا وقتی در سال 1320 شمسی در مكه سیل آمد، خدا مواظب خانه‌اش نبود؟


بنابراین با افزایش سواد عمومی این حقه‌ی پلید هم كار ساز نخواهد بود و من فكر می‌كنم دیگر پرونده‌ی خرافه‌پرستی و دین فروشی برای همیشه بسته خواهد شد.

برهان شر

برهان شر یكی از قدرتمندترین برهان‌ها برای اثبات عدم وجود خدا می‌باشد كه از زمان اختراع ادیان تاكنون، خداباوران نتوانسته‌اند جواب قاطعی به آن بدهند.

ابتدا برای آشنایی بیشتر دوستانی كه با برهان خلف آشنایی ندارند یك مثال ساده می‌زنم.

برهان خلف برای اثبات نادرستی یك گزاره استفاده می‌شود. روش كار این است كه ما در ابتدا گزاره غلط را درست فرض می‌كنیم و بعد با فر‌ایندهای منطقی به تناقضی عینی می‌رسیم. به این ترتیب اثبات می‌كنیم كه فرض ما نادرست است.

بطور نمونه:

اثبات اینكه 5=2+2 نمی‌شود:

فرض خلف: 5=2+2

كسر 2 از دو طرف معادله: 2-5=2

در نتیجه: 3=2 كه اینجا به تناقض رسیدیم در نتیجه نادرستی فرض خلف اثبات می‌شود.



اپیكروس اولین فیلسوفی است كه به بیان ساده و با طرح چند گزاره‌ی ساده، عدم وجود خدایی را كه خداباوران ادعا می‌كنند را ثابت كرده است.

تعریف برهان شر: با فرض این كه خدای مورد نظر خداباوران (خیرخواه مطلق و قادر مطلق) وجود داشته باشد و با توجه به وجود شر در دنیا، این حالات ممكن است وجود داشته باشد.

اول: خدا می‌خواهد شر را از میان بردارد ولی نمی‌تواند.

دوم: خدا می‌تواند شر را از میان بردارد ولی نمی‌خواهد.

سوم: خدا نه می‌تواند شر را از میان بردارد و نه می‌خواهد.

چهارم: خدا هم می‌خواهد شر را از میان بردارد و هم می‌تواند.

طبق جمله اول دلیل وجود شر، ناتوانی خداست كه این با تعریف خدا متناقض است. (قادر مطلق)

طبق جمله دوم دلیل وجود شر، شرارت خداست كه این با تعریف خدا متناقض است. (خیرخواه مطلق)

طبق جمله سوم دلیل وجود شر، شرارت و ناتوانی خداست كه با تعریف خدا متناقض است.

طبق جمله چهارم اگر خدا هم می‌خواهد شر را نابود كند و هم می‌تواند، پس چرا شر در دنیا وجود دارد؟ (كه این با وجود داشتن شر در دنیا در تناقض است)

در اینجا ما با برهان خلف، بارها به چیزی خلاف از فرض مسئله رسیدیم كه این اثبات كننده‌ی عدم وجود خداست.

اما خب چون دین داران موجودات حق گریز و سفسطه‌گری هستند سعی می‌كنند به كمك سفسطه و به‌رگبار بستن طرف مقابل با كلمات و طولانی كردن بحث و استفاده از تعاریف موهومی، مغز طرف مقابل را خسته كرده و اثبات كنند كه 5=2+2

ازجمله این سفسطه‌ها اینها هستند:

ما دو نوع شر داریم: طبیعی و انسانی. در نتیجه شر طبیعی به دلیل قوانین طبیعی به وجود می‌آید و شر انسانی ناشی از گناه و دوری از خداست!

در جواب سفسطه آقایان باید گفت كه كودك خردسالی كه در شرایط نامناسبی زندگی می‌كند (كودكان ناقص الخلقه یا كودكان فقیر آفریقایی) و هر روز شاهد شر می باشد، دارد به باد افره كدامین گناه خود عذاب می‌بیند؟ یا در زلزله‌ای كه شهری را نابود می‌كند، آیا خدا توانایی محافظت از اصحاب خاص خودش را ندارد؟ همانگونه كه در كتب دینی به مومنان گفته شده خدا شما را از بلایا حفظ خواهد كرد؟ آیا این خلف وعده‌ی خدای شما نیست؟

اینجا آقایان سفسطه‌ی دیگری را رو می‌كنند. به این ترتیب كه: خداوند صلاح دیده تا شر به بندگان وارد شود زیرا باعث آزمایش بندگان در شرایط سخت و آبدیده كردن آنها می‌باشد.

در جواب این سفسطه باید گفت كه: آیا مرگ از گرسنگی یا مردن زیر شكنجه و یا مرگ ناشی از كار طاقت فرسا و مداوم انسان را آبدیده می‌كند؟ یا او را می‌كشد؟ ثانیا كسی كه فرد دیگری را تمرین می‌دهد ناظر بر كار اوست تا یك وقت در تمرینات! به خود آسیب نزند آیا خدای شما به این نظارت عمل می‌كند؟ مسلما خیر. چرا كه سالانه تعداد زیادی از مردم به دلیل بی‌رحمی روزگار زجركش می‌شوند و خداوند شما كمكی به آنها نمی‌رساند و آنها را با درد خود تنها می‌گذارد.

بنابراین جملات بالا اثبات می‌كند كه شر باعث آبدیدگی در دنیا نمی شود بلكه باعث نابودی یا فرسودگی می‌شود. اگر گفته‌ی این آقایان این باشد كه دنیا زمین تمرینی است برای بهشت و سرای باقی! در پاسخ به این سفسطه هم باید گفت كه اگر سرای باقی وجود خارجی داشته باشد (كه ندارد)، طبق تعریف ادیان شما در بهشت همه چیز فراهم است و دیگر شر یا چیز غیر قابل تحملی وجود ندارد و همه چیز نیكی است و زیبایی! پس تمرین سخت‌كوشی یا تمرین تحمل شدائد به چه درد آن موجود فلك زده‌ای می‌خورد كه زیر شكنجه مرده یا از گرسنگی مرده و ......

بعضی هم به آخرین سنگر اسلام پناه می‌برند و این سفسطه‌ی مضحك را بیان می‌كنند كه همه چیز خیر و نیكی است و خدا در پس شر، نیكی را نهفته. بنابراین اگر شما چیزی را شر می‌پندارید این از ضعف ادراك شماست وگرنه خداوند خیر مطلق است و شما نمی‌فهمید!!

ابتدا از اینكه این دوستان به شعور انسان توهین می‌كنند متشكرم!! و باید از ایشان به خاطر اینكه بعضی از فقرا و زجركشیده‌ها در هنگام جان كندن یا پاك كردن زخمهایشان با ناله‌های خود باعث كدورت خاطر خداوند آنها می‌شوند معذرت خواهی كنم!! واقعا ما انسانها چقدر ناسپاسیم كه قدر این همه فشار و شرارت را نمی‌دانیم! باشد كه همه در جهنم در جوار شیطان (قدس ره) محشور شویم! ایشمالله