۱۳۸۷ آبان ۴, شنبه

جوکستان چهاردهم

گروه خونی احمقی نژاد مشخص شد: گه منفی!

احمقی نژاد وقتی میره مکه با خودش آر پی جی می‌بره. بهش میگن اینو چرا آوردی؟ میخوام بزنم شیطونو داغون کنم، با این سنگریزه‌ها که از رو نمی‌ره!


احمقی نژاد طی یک عملیات شهادت طلبانه با کایت میزنه به کاخ سفید. در این حادثه صد نفر می‌میرند، نود و نه نفر از خنده، یک نفر هم خودش.

احمقی نژاد از کنار جن رد میشه. جنه میگه: بسم الله! این دیگه کی بود؟!

یکی یه آخونده رو می‌بینه بهش میگه: خدا وکیلی سرت این‌ همه درد می‌کنه؟!

کلاغه می‌شینه رو سر آخونده میگه: سند باد جونم! چقدر بزرگ شدی!

رشته‌های ملاالمپیک قم: طناب زنی با عمامه – پرش از حوض کوثر با عبا – پرتاب مهر – وضو سرعتی – دو صدمتر با نعلین – نماز شب استقامت – خوردن لوبیا و نگه داشتن وضو – بالا رفتن از منبر با چشم بسته.

سید علی گدا سال جدید را اینطور نامگذاری کرد: فشار اسلامی، تحمل ملی.

یارو میره کلانتری، میگه: طوطی من گم شده! میگن: ما چیکار کنیم؟! میگه: هیچی، اومدم بگم هر فحشی که به آخوندا می‌ده نظر شخصی خودشه!!

توی مراسم غذاداری مداحه پشت بلندگو میگه: ای لعنتی، آتش زدی به خرمنم. بقیه هم تکرار می‌کنند: خر منم، خر منم!

احمقی نژاد می‌خواسته غرق مناجات بشه، جلیقه نجات می‌پوشه.

یارو ماشینش منحرف میشه میره تو خاکی، میگه: یا حضرت عباس ماشینمو دادم بدست تو! عباس میگه: غلط کردی، چرا تو آسفالت نمیدادی دست من!؟


حضور احمقی نژاد در فیلم سوپورمن به کارگردانی پاسدار ده نمکی قطعی شد.

یکی توی حرم رضا کفتر باز می‌شاشه، مردم میریزن سرش کتکش میزنن. میگه: نزنید، نزنید، شاشبند شده بودم آغا بهم شفا داد.

یه یارو داشته نماز میخونده، یهو یه گربه از جلوش رد میشه میگه: پیشم الله الرحمن الرحیم!

جوکستان سيزدهم


گوسفنده نخ میخوره تسبیح میده بیرون!

نماز خوندن معتادها: بشم رحیم. قلفو داد به احد، احد داد به شمد، لم داد این ور، لم داد اون ور، ول کن بابا کفرش درومد احد.


یه بار یه آخونده داشته روضه میخونده دستشوییش میگیره. به یکی از دوستاش میگه بیا جای من روضه بخون تا برم و بیام. دوستش میاد روضه میخونه و میگه:

نزنین بر سر و سینه

آخوند رفته ب ری نه

یارو زن اسرائیلی میگیره رو تشک حاضر نمیشه!

یه یارو ادعای پیغمبری میکرده، رفیقاش بهش میگن: بابا همینجوری که نمیشه! باید بری چهل روز بشینی تو غار، تا از خدا برات وحی بیاد. خلاصه طرف میره و دو روز بعد با دست و پای شکسته و خونی مالی برمیگرده! رفیقاش میپرسن: چی شده؟!
میگه: ما رفتیم تو غار، یهو جبرئیل با قطار اومد!

یه روز یه آخونده رفته بود رو منبر یهو از جیبش یه پاسور می افته بیرون. میاد سوتی رو جمع کنه میگه: ای مردم! میدونید این چیه؟ همه میگن: بی بی خشته! آخونده میگه: ای خاک بر سرتون که می‌دونید این بی بی خشته ولی نمیدونید بی بی زینب کیه!!!!

یه خبرنگار خارجی میاد تهران میره مسجد می‌بینه همه صف ایستادن واسه غذا، میگه مگه اینجا نماز نمی‌خونن؟ میگن نماز میخوای برو دانشگاه تهران، میگه پس دانشجوها کجان؟ میگن اگه منظورت روشنفکرا و دانشمنداس برو زندان اوین. میگه مگه دزدا رو نمیبرن زندان؟ میگن زکی، پس مملکت رو کی اداره کنه؟


از یه آقایی می‌پرسند: عامل اصلی فساد، فقر، معتاد شدن جوونها چیه؟ میگه نمیدونم والله، ولی ایشالله اون یکی دستش هم چلاغ بشه مرتیکه سید الاغ پیغمبر.

وقتی برق میاد مردم یاد چهار نفر می‌افتند: پدر و مادر ادیسون ......... خار و مادر احمقی نژاد!

جوکستان دوازدهم


به یه آقایی میگن شما میدونی حجرالاسود چیه؟ میگه: بله همسایه پایینیمونه. یه بچه سپاهیه، عرق میخوره ... بعد بهش میگن: بابا دیوانه حجر الاسود یه سنگ سیاهه تو مکه. طرف میگه: جدی میگی؟ این بشر اینقدر کفر گفت و عرق خورد که سنگ شد!

عیسی توی بهشت داشت دنبال پدرش می‌گشت. تا اینکه رسید به یه پیرمردی که داشت یه چوبی رو می‌تراشید. ازش پرسید: روی زمین هم کارت همین بود؟ میگه: آره. عیسی میگه: پسر هم داشتی؟ پیرمرده میگه: آره، زن نداشتم ولی خدا بهم یه پسر داد، گمش کردم ولی خیلی معروف شد.

عیسی داد میزنه: پـــــــــــــــــــــــــــدر !!!

پیرمرد هم داد می‌زنه: پــیـــنــوکــیـــــو !!!


یه بابایی وسط بیابون نیاز به تخلی پیدا میکنه. به سوی شمال می ایسته و شروع به ادرار کردن میکنه، بعد چند ثانیه به خودش میگه “وای یادم رفت رو به قبله نباید ادرار کرد” بعد 90 درجه میچرخه و به سمت غرب به ادرار کردن ادامه میده بعد با خودش میگه من وسط بیابون از کجا معلوم قبله این طرف نیست؟ باز هم 90 درجه میچرخه و به سوی جنوب به ادرار کردن خودش ادامه میده، بعد از یک مدتی میگه خوب عربستان جنوبه دیگه، نکنه دارم به سمت کعبه ادرار میکنم؟ بنابر این 90 درجه دیگه هم میچرخه و باز به ادرار کردنش ادامه میده، بعد ناگهان به ذهنش میاد که “مگه من قطب نما دارم که از اولش فکر میکردم دارم رو به شمال ادرار میکنم؟” بعد به این نتیجه میرسه که در این چهار چرخشی که انجام داده قاعدتا یکبار به سمت قبله ادرار کرده، بعد طرف شاکی میشه و شروع به چرخیدن ساعتگرد میکنه و به 360 درجه ادرار میکنه و فریاد میزنه “ای من شاشیدم به این دین که نباید به سمت قبلش شاشید!”

یه یارو پا میشه میره حرم خمینی میگه: ای امام من رو شفا بده من فلج شدم، یکی میاد میگه: دیوونه چرا اومدی اینجا؟ این امام خمینی فقط جوش و زیگیل و اینها رو شفا میده! برای کارهای سنگین باید بری مشهد!

یه بابایی میره حرم رضا که کمر دردش خوب بشه، میره توی حرم می‌بینه خیلی شلوغ پلوغه، داد میزنه: آهای، شلوغ نکنید بیشرفها! پارسال هم قاتی پاتی کردید من به جای اینکه کمرم خوب بشه حامله شدم!


یه روز بواسیر سید علی گدا درد میگیره و میره پیش دکتر. دکتر بعد از معاینه به ولی امر مسلمین میگه که: حاج آقا شما نباید پرخوری کنید، برنج نخورید، نان نخورید، گوشت گوسفند نخورید، و بالای منبر هم نروید. میگه: خوب اون‌ها رو نمی‌خوریم، لکن دیگه چرا بالای منبر نرویم؟! دکتره میگه: آخه وقتی بالای منبر میروید، گه زیادی میخورید!

یه بابایی داشته شیشه خونه‌شو پاک میکرده، یه دفعه از پنجره میافته بیرون، داشته می‌افتاده که داد میزنه: یا امام حسن! یهو یکی میاد و این بابارو رو هوا نگه میداره و میگه: منظورت از امام حسن، امام حسن مجتبی بود یا امام حسن عسگری؟ اون بابا یه خورده فکر میکنه، میگه: امام حسن مجتبی، حسن میگه: ببخشید فکر کردم با من کار داشتی، و اون بابا رو ول میکنه پایین!