تعریف فقر از نظر اسلام: فقیر كسی است كه حتی توانایی خریدن یك نان را هم ندارد و از گرسنگی رو به مرگ است و ما میتوانیم با سیر كردن شكمش مشكلاتش را حل كنیم.
روش مبارزه با فقر در اسلام (و دیگر ادیان): صدقه و اعانه دادن!
اما اینجا میخواهم نظر تفكرات مدرن را برای مبارزه با فقر بنویسم:
تعریف فقر: ناتوانی مالی و نداشتن امكاناتی كه اكثر مردم به سادگی از آنها بهرهمند هستند.
اینجا میبینیم كه حتما طرف نباید رو به موت باشد تا او را فقیر بدانیم!
دلایل كلی گسترش فقر:
افزایش بی رویه جمعیت
بیسوادی و كم سوادی
بیعدالتی
دلایل دیگری هم وجود دارند كه در بعضی از موارد ناشی از دلایل بالا میباشند
عوامل مربوط به محیط زندگی (خشكسالی و ....)
تجمیع ثروت نزد گروه خاصی از مردم (ناشی از بی عدالتی)
فرار مغزها (ناشی از بی عدالتی)
مالیات نامتعارف و سنگین (ناشی از بی عدالتی)
بیكاری (ناشی از بی عدالتی و كمسوادی و افزایش جمعیت)
عوامل تاریخی و جنگ (ناشی از بی عدالتی)
اقلیتهای اعتقادی و تبعیض نژادی (ناشی از بی عدالتی)
حكومت خودكامه (ناشی از بی عدالتی)
اعتیاد (ناشی از كمسوادی)
روشهای پیشنهاد شده برای مبارزه با فقر:
كنترل جمعیت
گسترش عدالت
افزایش سواد عمومی جامعه
اقتصاد آزاد و غیر دولتی
كمك مستقیم
حمایت و كمك به فقرا برای بازیابی قدرت اجتماعی
همانطور كه در بالا میبینید اسلام فقط یك راه برای مبارزه با فقر پیشنهاد كرده و آن هم كمك مستقیم است در صورتیكه این كم اثرترین راهی است كه میتوان برای مبارزه با فقر استفاده كرد. مگر چقدر میتوان به فقرا كمك نقدی كرد؟ بالاخره نقدینگی هر حكومتی محدود است. به قولی به جای اینكه به فقیر ماهی بدهید، به او ماهیگیری یاد بدهید.
اما امروزه چیزی كه ما در جوامع اسلامی در مقابل با فقر میبینیم، نوعی ضعیف كشی یا مبارزه با فقراست.
از طرفی شاهد مسجدهای مجلل و امامزادهها و مرقد امامهایی هستیم كه تزیینات آنها میلیونها تومان ارزش دارد و حاجیهایی كه موقع پول جمع كردن خون مردم را در شیشه میكنند ولی موقع زیارت و حج رفتن، اسكناسها را مثل دستمال توالت به این عربهای دین فروش میدهند كه اگر مكه را از آنها بگیری از زور بدبختی، به شكار سوسمار روی میآورند!
از طرف دیگر مردم فقیر كه بلای مذهب بر سرشان نازل شده، برای یك لقمه نان هر كاری میكنند. خب هر كس كه به این روز بیافتد، اگر خانم باشد فاحشه میشود و اگر آقا باشد دزد و قاچاقچی و خلافكار!
اینجاست كه مبارزه با فقرا شكل جدی به خود میگیرد. این حكومتهای خودكامه به راحتی به كسانی كه به راه خلاف كشیده می شوند برچسب شیطان میزنند و او را به اشد مجازات محكوم میكنند (سنگسار – اعدام – شلاق – طرح امنیت اجتماعی و ...) بدین ترتیب با اعمال فضای رعب و ترور سعی در ساكت و مطیع نگه داشتن قشر ضعیف میكنند كه در این صورت فرد یا باید برای آقایان بردگی كند و یا مرگ را انتخاب كند.
هر وقت خبر اعدام فردی توسط اراذل و اوباش اسلامی (ناجا) را میشنوم به خودم میگویم مگر میشود خانمی به فاحشگی علاقه داشته باشد؟ و یا آقایی دوست داشته باشد خلافكار باشد؟ در آخر هم به مسلمین احساس فرشته بودن دست میدهد و پیش خود حساب میكنند كه با این جنایت خودشان، چند تا حوری توی بهشت نصیبشان خواهد شد!!
بدین ترتیب مسلمین به جای اینكه با فقر مبارزه كنند با فقرا مبارزه میكنند. چون دردسر كمتری دارد و برای سگهای اسلام (ناجا) هیبتی پوشالین میافریند!
اینجاست كه معنی كلمه تازیانه خود را نشان میدهد. تازی تازیانه میزند!